لاریجانی و «انقلابیهای کاسبکار»؛ دو واکنش قابل تأمل
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۰۵۷۷۱
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سخنان اخیر علی لاریجانی رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی -که شورای نگهبان مانع حضور او در انتخابات ریاست جمهوری شد - بازتاب رسانهای گستردهای داشته است.
او که در نوبت قبل برای توصیف وضعیت امروز و پروژه اصول گرایان رادیکال از تعبیر «خالصسازی» استفاده کرده بود این بار اصطلاح «انقلابیهای کاسبکار» را به کار برده و درباره آنان گفته است: «کسانی که تنها خود را انقلابی میدانند و بقیه را نه و با این نگاه میگویند همه پست ها را باید ما بگیریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چند توصیفات او درباره «انقلابیهای کاسبکار» با اصطلاحاتی چون «تمامیتخواه» یا «انحصارطلب» نیز قابل انطباق است اما ترجیح داده از واژگان اختصاصی خود بهره ببرد تا گمان نرود از جرگه اصولگرایی (سنتی/ کلاسیک) خارج شده و به اصلاحطلبان یا اعتدالگرایان پیوسته یا گرویده است.
در این میان به جز واکنشهایی که همه را نفی میکنند و میان لاریجانی و رییسی و روحانی و خاتمی و حتی تاجزاده و مهدی نصیری تفکیک و فاصله قایل نیستند و هر دعوایی را زرگری یا به قصد کسب قدرت میدانند دو واکنش بیشتر قابل توجه بود:
اولی از احمد زیدآبادی که پرسید: منظور توزیع تمام مناصب بر اساس صلاحیت یکایک ایرانیان و بدون در نظر گرفتن هر گونه تبعیض است یا این که دایره را تنها قدری گشادهتر بگیرند تا شامل همراهان او هم بشود؟ اگر اولی با صراحت بیان شود و اگر دومی بیفایده است چون انقلابیهای کاسبکار هم با همین منطق او و همفکران را از دایره بیرون میدانند.
به باور این کنشگر سیاسی « وقتی اصل تبعیض به رسمیت شناخته شد طبیعی است که حد یَقِفْ نداشته باشد و خالصسازی را به منتها درجه خود برساند.»
واکنش دوم اما یک یادآوری است. این که پس از انتخابات پرشور اسفند ۱۳۹۴ در فضای امید ایجاد شده در پی برجام و کاهش نرخ تورم و پاسخ به «تَکرار میکنم» سید محمد خاتمی انتظار این بود که با پرهیز آقای لاریجانی از کاندیداتوری ریاست مجلس شورای اسلامی فضا برای ریاست محمد رضا عارف ولو تنها برای یک سال گشوده شود اما این اتفاق نیفتاد و با استمرار ریاست او که با انتخاب آخرین نفر فهرست استان تهران به ریاست مجلس خبرگان رهبری همزمان شد عملا این پیام به جامعه مخابره شد که قرار نیست شاهد تغییر محسوسی باشیم.
دوره ریاست مجلس یک ساله است و چنانچه تنها یک سال به دیگری -و قاعدتا عارف- سپرده میشد حس بهتری به رای دهندگان انتقال مییافت. نه آن که عارف رادیکال باشد که اتفاقا در برخی موارد مواضع شبیه لاریجانی دارد اما از این حیث که با رای نزدیک به دو میلیون نفر در تهران با حال و هوای جدید مناسبتر بود تا علی لاریجانی با ۲۰۰ هزار رای از قم.
در مقابل فشارها هم میتوانست توجیه کند که ریاست دو برادر بر دو قوه تصویر مطلوبی برای یک جمهوری نیست یا با تبحری که در فلسفه و ساخت اصطلاح دارد توجیهی دیگر مییافت ولی این اتفاق نیفتاد و البته حسن روحانی هم علی لاریجانی را بر محمد رضا عارف ترجیح میداد.
این یادداشت نمیخواهد مانند برخی کارنامه دوران صدا و سیما را بررسد زیرا همین که شورای نگهبان در ۱۴۰۰ مانع کاندیداتوری او شد یعنی امکان رای آوری بالا داشته و موقعیت او با لاریجانی ۸۴ متفاوت بوده است. اساسا این دوره شوای نگهبان هر که را که امکان رقابت جدی با نامزد مورد نظر داشت رد کرد و زورشان تنها به آرای باطله نرسید!
در این که علی لاریجانی به مرور معقولانه تر و مقبولانه تر عمل کرده هم تردیدی نیست اما اگر در سال ۹۵ نامزد ریاست مجلس نمیشد تا دیگری و مصداقا عارف بر کرسی بنشیند حس بهتری به قریب دو میلیون رای دهنده تهرانی به او دست میداد و اگر گمان میکرد امتناع از میدان دادن به اصلاحطلبان او را از چشم حاکمیت میاندازد ۵ سال بعد به روشنی دید که به رغم همراهی حداکثری باز هم مقبول نیفتاد.
جسارت فعلی پایداریها در حذفها به خاطر آن است که موتور طرد دیگران و اصرار بر ماندن خود از ابتدا روشن بوده منتها هر گاه سراغ خود افراد آمدهاند صدا برخاسته کما این که وقتی شورای نگهبان علی لاریجانی را تایید نکرد برادر - صادق - شورید نه ۸ سال قبل و روزی که به روی هاشمی رفسنجانی تیغ کشیدند حال آن که آن راه به همین نقطه ختم میشد.
مثال بالا- ریاست مجلس امید- به خاطر این بود که خود آقای لاریجانی گفته است امور عدمی دلیل نمیخواهد یعنی این که چرا فلان کار را انجام ندادهایم اما امور ایجابی و مبادرت به کاری مستلزم دلیل است.
در فقره بالا شاید گفته شود محمد رضا عارف میتوانست برای نایب رییسی نامزد شود اما همه میدانند نایب رییس نه جای رییس را در نشست سران قوا میگیرد و نه در هیچ شورای عالی دیگر و تنها اداره کننده جلسات مجلس در غیاب رییس است.
تکرار این موضوع ضرورت دارد که نویسنده این سطور خود به تواناییهای علی لاریجانی اذعان دارد و گرایش خاصی هم به عارف ندارد اما به یاد آوریم در اسفند ۹۴ رای اول تهران به عارف معنیدار بود و با منطق امروز در نقد کسانی که «انقلابیهای کاسبکار» میخواند جا داشت با پرهیز از استمرار ریاست مجلس این پیام را مخابره میکرد که بنا بر شکستن حلقه بسته است.
کما این که سید محمد خاتمی هم در تابستان ۷۶ با انتصاب حسن حبیبی معاون اول هاشمی رفسنجانی در هر دو دوره به معاونت اول حس و حال کسانی را که در نقد دولت هاشمی به او خاتمی داده بودند گرفت و انگار آب سردی روی سر آنها ریخت.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: علی لاریجانی محمد رضا عارف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۵۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدم تازه خالصسازها؛ قالیباف و صندلیاش هدف فعلی است | پشت چه کسی را گرفتهاند؟
جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد.
روزنامه سازندگی در گزارشی نوشت:
قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است. آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟ شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است. او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند. این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد. حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است. درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد. البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد. با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.